کد مطلب:134767 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:234

فرجام سخن
آن چه كه ما در پی آنیم و در مرحله ی كنونی و انقلابی مان ضرورت دارد، انسان گرایی در تاریخ است كه با زندگی و آرمانهای آدمی در ارتباط است و آماده سازی آن برای تركیب با وجود بشری در یك ساختار به هم پیوسته و متكامل می باشد و تنها یك بازتاب بیهوده از زندگی انسانی پیشین نیست.

مورخان عرب عادتا به تاریخ فردی پادشاهان و رهبران توجه دارند و در سطح گسترده ای به ثبت جنگها و پیروزیهای شان و مجالس لهو و لعب شان می پردازند و به جنبه ی اجتماعی زندگی اسلامی- كه با زندگی امت در ارتباط است - توجهی هر چند ضعیف هم نمی نمایند.

لذا تاریخ برای ما - در رابطه با توده ی مردم - تنها بازتاب گذشته است كه در تكوین شخصیت انسانی سهمی ندارد. تنها سهم آن در برانگیختن شور و حماسه و گاهی هم غرور ویرانگر است. هرگز در تكوین شخصیت انسانی درست و متكامل كه مبتنی بر اصول اصیل انسانی است، سهمی ندارد و محور تمركز (یعنی انسان را) در هنگام پیش آمدن امتحانی دشوار كه تنها انسان می تواند از آن عبور نماید، از دست نمی دهد.

وضع كنونی ما بر ما چنین حكم می كند كه تاریخ را به صورت تاریخ انسانی بررسی نماییم؛ بررسی ای كه عامل تحول بخش در رابطه با موقعیت ما نسبت به زندگی و هستی باشد.


امت اسلامی اكنون این مرحله بسیار حساس و خطرناك را در طی تاریخ مبارزه ی طولانی اش طی می كند.

پیروزیهایی ارزشمند به تحقق رسید كه حفظ آنها لازم است در عین حال باید به تحقق پیروزیهای تازه ای بیندیشد. این مرحله از اهمیت مهمی برخوردار است؛ چون وقتی به پیروزیهای تحقق یافته خرسند گردد و از تلاش در پی تحقق دیگر پیروزیها سستی نماید، دچار خطر از دست دادن این پیروزیها می گردد. لذا این امت باید از طریق شكستن سستی و سازش از خود حمایت نماید. نباید از خود راضی گردد. این تنها راه است.

از طرفی وقتی عزم بر رفتن گرفت، دچار سستی نگردد؛ چون بیم آن می رود كه در مسیر تكامل منحرف گردد، اگر در اعماق وجودش محوری كه بتوان بر آن تكیه كند، محوری ناشی از شخصیت تاریخی و هویت اعتقادی اش نباشد.

آن چه كه امت را از انحراف و كژی در مسیر تكامل حفظ می كند، آگاهی از تاریخش سپس از پاكسازی آن می باشد. تاریخ او هم تاریخ ملتهاست؛ نه تاریخ جنگهای حاكمان و پیروزیهای آنها و مجالس عیش و عشرت شان؛ بلكه تاریخ انقلابها و قیامها علیه حاكمان آن است. قیام ملتها، نمایانگر روحیه، مبارزه و ایمان آنهاست. اما حاكمانی كه بر آنها شوریده اند، از آنها نیستند، چون اگر از آنها بودند نباید بر آنها می شوریدند و یا اگر از آنها بوده اند، باید رنج و عذاب آنها را حس می كردند و با اقدامات شان عوامل قیام آنها را نمی آفریدند.

تاریخ انقلابها، همان تاریخ ملتهاست.

برای این كه این ملتها در آگاهی و هوشیاری دائمی باشند تا از پیروزیهای شان فریفته نگردند و برای این كه همیشه نسبت به اقدام تكاملی شان آگاه باشند، باید در قیام و انقلاب همیشگی علیه دشمنان خارجی و داخلی به سر برند تا پیروزیها را حفظ كنند و علیه خود نیز همیشه در حالت انقلاب باشند به نقد خویش بپردازند و مواضع خود را به دقت تحلیل نمایند تا دچار انحراف نگردند. برای این كه در انقلاب همیشگی به سر برند و اوضاع خود را از درون و بیرون تصحیح نمایند، باید از تاریخ خود و تاریخ انقلابها آگاه كردند.

در این تاریخ، اساس تاریخی شخصیت اعتقادی و مبارزاتی اش را می یابد. شخصیت اعتقادی اش آن را از انحراف و كژی حفظ می نماید و شخصیت مبارزاتی اش آن را از سستی


و بی عملی.

مورخان پیشین در نگارش تاریخ انقلابها كوتاهی كرده و یا آن را تحریف نموده اند، چون آنها - به الهام از خود یا حاكمان شان - این انقلابها را جنبشهایی علیه حاكمیت شرعی می دانستند. اما اكنون، این وضع باید اصلاح گردد. این تاریخ انقلابی باید برای امت ما دوباره و صحیح نگاشته شود. باید از شكنجه، ظلم و محرومیتی كه آدمیان را به انقلاب و مرگ برای اعتراض به وضع شان وا می داشت، پرده برداشته شود. باید از شخصیت تاریخی این امت و تكیه گاه اعتقادی و انقلابی اش در طول تاریخ پرده برداشته شود. باید از خصلتهای والای قیام كنندگان كه همیشه آنها را حفظ می كرد تا به راهزنان یا خون ریزان بی هدف و بی مسؤولیت بدل نشوند، پرده برداشته شود.

تاریخ انقلابی امت ما، تاریخ درخشانی است؛ قیامهایی كه این امت در طول تاریخ انجام داد همیشه بیانگر آزادگی این امت و انسانیت آن و انگیزه بالای آن برای زندگی بهره مند از حقوق انسانی اش می باشند.

قیام حسین (ع) در كربلا در بلندای این تاریخ است. سرآمد این تاریخ انقلابی است. نخستین قیامی كه مردمان را بسیج كرده و آنها را به راه خونین و همیشگی واداشت؛ بعد از آن كه روحیه انقلابی شان را به واسطه ی سیاست امویان از دست داده بودند، قیام آن حضرت بود.

این انقلاب، با صلابت ترین انقلاب در نبرد خونین در حركت به سوی پیروزی بود؛ بر قیام كنندگان این انقلاب بهترین زندگی عرضه شد ولی آنان این زندگی را كه به واسطه ی آن در برابر ظلم و ستم مردم سكوت كنند، نپذیرفتند.

انقلابی كه قهرمانانش سخت ترین آزمون تاریخ را پس دادند. سست نشدند. علی رغم همه ی مسائل تا لحظه ای كه عمل بزرگ شان آنها را در راه اصول بر حق شان به شهادت رسانده بود، پرشور و انقلابی ماندند.

این قیام، ارجمندترین قیامی بود كه گروهی از مردم به آن دست یازیدند؛ انقلاب كنندگان در پی غنایم شخصی نبوده اند بلكه هدف از انقلاب شان رهایی جامعه شان ازدست ستمرگانی بوده است كه آنها را عذاب می نمودند و جرعه های تلخ ستم را به آنها می نوشانیدند.


لذاست كه این انقلاب، اهمیت تاریخی و تكاملی دارد. الگو ونمونه ای است قابل پیروی و الگوی كامل كه باید از آن الهام گرفت.

با توجه به این باید از جانب ارزیابان سخت مورد توجه قرار گیرد و بر آنها - به عنوان قدرت تحول ساز و رهبر در میان امت - توجه جدی به این انقلاب با شرح و تفسیر نقشی كه در تغذیه ی روح انقلابی و كشف مسائل اخلاقی آن و جایگزین شدن در جایگاه شایسته اش از تاریخ انقلاب مان، توجه جدی نمایند.

ابزار بیان نوین، امكانات فراوانی را برای به كارگیری تاریخ انقلابی مان در تحول بخشی جامعه مان و ابراز شخصیت تاریخی اش مهیا می سازد تا بر تمركز بخشی نبرد نوین بر مبانی تاریخی - اعتقادی حركت انقلابی بزرگش در طول تاریخ به عمل بپردازد.